l__o__v__e
_______
کجایی تو گلم آخه فدات بشم . . . از وقتی رفتی من فقط تو آتیشم !
دلم به شوق دیدنت پر میزنه . . . به عشق اون شبایی که بودی پیشم !
فقط میخوام یه بار دیگه ببین من . . .
فقط میخوام یه بار د یگه نگام کنی . . . ای مرد ﺩﺧﺘــــ ـــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷیـــــــــ ﻫـــــ ـــــﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭمـ ﮐﻪ ﺑﮕهـ : ﺩﻭﺳﺘــــــــــــ ـــــــــﺖ ﺩﺍﺭمـــــ ! ﺑـﺎﺯﻡ ﻣﯿﭙﺮﺳیـــــــــــــ : دوســـــ ــــــــــــ ــــــمــــــــ ﺩﺍﺭﯼ ؟ ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟـــــ ــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــتـ ﻫﻤﯿﺸهـ ﻣﯿﻠﺮﺯﻩ ! ﺩﺧﺘــــــ ــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷیـ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷیـ ، ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﻫﺎﯾیـ ﻣﯿﺸیـ ﮐهـ ﻋﺎﺷﻘشـ ﻣﯿﺸﻦ ! ﻫــﺮ ﻭﻗتـ ﮐــﻪ ﺻــــ ــﺪﺍتـ ﻣﯿﮑﻨهـ : ﺧﻮﺷــــــــ ــــــــــــ ــﮕلم ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸیـ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎشـ ﺯﯾﺒﺎﯾــیـ ! ﺩﺳــــــــ ــــــتـ ﺧﻮﺩتـ ﻧﯿﺴتـ ﺩﺧﺘـــــ ـــــﺮ ﮐــه ﺑـﺎﺷــیـ ﻫﻤــــــــ ــــــــﻪ ﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧــــــــﮕیــــــ ﻫــﺎیــــ ﻋﺎﻟــمــــــــــــ ﺭﻭ ﺑـــــــــﻠﺪیــــــ ... ↶عــزیـزم⇜قـیـافـه⇝ گــرفـتـن....!! !! .... ⇙قـــیــافـــه⇘مــیـخــواد....!!!! .... در جــریــانـی دیگه؟؟؟؟؟⇴.....؟؟؟! کسی که تـو را " دوست" داشته باشد با تـو " می مانـد " برای داشتنت " می جنگد " دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای می رود ...!!! برای خــــ✘ــــودت زندگی کن و لذت ببر ... به جهنم که رفــــــ★ــــــت ، بی لیـــــდــــاقت بود ﻧــَـﻪ ﺁﺩﻡ ﺷُﺪﻡ،، ﻧﻪﺗُﻮﺑـــــﻪ ﮐَﺮﺩﻡ. ﻧﻪ ﻋــــَﻮَﺽ ﺷُﺪﻡ ... ﻧﻪ ﺳـَـــﺮﻡ ﺷُﻠﻮﻏِــــﻪ ... ﻧﻪ ﺩِﻟﻢ ﺟﺎیي ﮔــــﯿﺮ کـَﺮﺩﻩ ... ﻧﻪ ﺩَﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻــــي ﺩﺍٰﺭﻡ ﻓﻘَــﻂ ﺣﻮﺻﻠــﻪ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﯾﮑـي ﺍِﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻡ: ﺍﻋﺼﺎﺑﻤــــﻮﺧُﻮﺭﺩ ﮐُﻨه این روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه این روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه این روزا جرم عاشقی شهر دل و فروختنه این روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه این روزا آدما دیگه تو قلب هم جا ندارن مردم دیگه تو دلاشون یه قطــره دریا ندارن... آهنگــم رو گوش کنید... خیلـــی دلــم گرفــت از این دنیا و ... چقدسنگتو من به سینه زدم؟؟؟چیشد آخرش رفتی بادیگری/بهت پر دادم که بمونی باهام!!ندادم که با دیگری بپری/ بهت گفته بودم خیانت نکن!به پاکیت؛به اسمت قسم میخورم.../تومثل چشام بودی واسه همین!!من ازاعتمادخودم دلخورم.../جلوی همه خوار و کوچیک شدم!دیگه بسمه؛آبرومو نبر.../چقدنازتو من خریدم؟چقد!؟؟چی میشه؛توهم نازمن رو بخر!!/نذارفکرکنن بی خیالم شدی!!ببینین همه؛اشتباهی شده!!!/ولی نه؛درسته؛توداری میری!دلت خیلی وقته که راهی شده/میگی راحتم کن؛برو مثل من!آخه لعنتی ازدلم دل بکن/نمیخوامت اصلأ؛به اجبارکه نیست.../یکی جاتو پرکرده تو قلب من.../فقط یک سوال این منه لعنتی؛واست کم گذاشتم؟؟بگی بهتره!!به جون خودم نه!به جون خودت!!خدایش بگو اون چیش ازمن سره؟ حالا کہ رفتے برو...پشت سرت نیگانکن فکربرگشتن نکن؛چون کہ ازت دل کندم اگہ حالوروزمن سیاھ شدہ؛کارتوئہ نمے خوام ایناربیاے گندبزنے بھ آیندم من ھمون یبار کھ عاشقت شدم؛بسہ برام نمے خوام دوبارھ توے زندگیم؛تو سد بشی بیخودے؛ادای این پشیمونا رو درنیار واسھ برگشتن؛باید از روے نعشم ردبشے ازتوذهنم رفتہ بودے؛چرابرگشتی دوبارھ??? نگوکھ میخواے بمونے؛منوباورم کنے... بہ تواعتبارے نیس؛ازکجامعلوم کھ نری... شایداومدے باحرفات دوبارھ خرم کنے... بسھ دیگہ لعنتے؛دلتنگیات مال خودت..! بعدعمری اومدے؛میگے کھ دلتنگم شدے??? واقعا خندھ ام؛میگیرھ؛من خرم?یاتوخری??? برووقتمو نگیر؛باحرف مفت وبیخودی... ماشالا بزرگ شدے؛دروغاے تازھ میگے میگے عاشقم شدے؛نگات پرازعشق منن... آفرین؛ھزارماشالا؛دیگہ یہ بازیگرے چطورھ؛دلت میخوادھمہ برات دس بزنن???? براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش وقتی عشقت تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بعد از اون چیکار کنی! شرمنده دلت باش که بهت اعتماد کرد بیقرار دلی باش که بیقرارت باشد آشفته حال دلی باش که آشفته حالت باشد چشم انتظار چشمی باش که نگرانت باشد عاشق قلبی باش که هواخواه تو باشد نه آنچنان عاشق باش که هیچ چیز نبینی، نه آنقدر ببین که هرگز عاشق نشوی . . زیباترین هنر دوست داشتن است اما زیباتر ، هنر بی صدا دوست داشتن است انگار پای ثانیه ها لنگ میشود وقتی دلی برای دلی تنگ میشود سرنوشت تصمیم میگیرد که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی اما تنها قلب توست که می تواند تصمیم بگیرد چه کسی در زندگی تو باقی میماند. عشق غالبا یک نوع عذاب است، اما محروم بودن از آن مرگ است ... اگه زنت جنده میشه قبل اون تو لاشی بودی اگه زنت تو بغل یکیه قبل اون تو تو بغل یکی بودی خب این چرخه ی زندگیه خیانت رو مده زندگیه این تفریح نیست اسمش جندگیه جنسیت نداره خیانت مرد هم اسمش هرزگیه
اولش شبا تا صداتو نشنوه خوابش نمیبره . هرکه باماست خداوندیارویاورش.هرکه ضدماست کس خارومادرش!!! ادم به بعضیا رو میده انگار باید کونم بده!!!والااا!! همین داداش داداشاش دادنش بگاااااش!!! امرﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﺪ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺟﻠﻮﻡ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﮔﻮﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ؟ ﮔﻔﺖ ﮔﻮﻫﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ! ﮔﻔﺘﻢ ﮔﻮﻫﻪ ﻣﻨﻮ؟ ! ﮔﻔﺖ ﻧﺨﯿﺮﻡ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﻫﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ!!!... ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺏ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺨﻮﺭ ﮔﻔﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﻮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻫﯿﭻ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮔﻮﻫﺶ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ... ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ ﺗﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺰﺩ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﮔﻮﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ؟ ﻣﻨﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﺭﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﮔﻮﻫﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺍﻻﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ 110 ﺑﯿﺎﺩ ﮔﻮﻫﺖ ﮐﻨﻪ ! ﺑﻌﺪ ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺍﺍ ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﮔﻮﻫﺶ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺭﯾﺶ؟ ! ﺑﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻮﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﮔﻮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ؟ ﮔﻔﺖ ﮔﻮﻩ ﻧﺨﻮﺭ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﮔﻮﻫﺖ ﻣﯿﮑﻨﻤﺎ ! ﮔﻔﺘﻢ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻫﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﺑﻌﺪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﻋﺠﺐ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﮔﻮﻫﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺍﺍ ! ﺗﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﻠﯿﺲ ﺭﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﯽ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ؟ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﻌﺪ ﭘﻠﯿﺴﻪ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﮔﻮﻩ،ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ! ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺳﯿﺮﻡ ! ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻼ ﺍﺯ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺷﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺍﻭﻥ ﯾﺎﺭﻭ ﺭﻓﺖ ﺧﻮﺭﺩﺵ ! ﺑﻌﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻩ ﮐﻪ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭﻩ ! ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭﻥ ﯾﺎﺭﻭ ﺑﻮﺩﻩ ! ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﻭﻭﻭﻭه دو تا رفیق عاشق یک دختر میشن پسر : تا حالا سکس داشتی ؟ دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود.. یک آقا پسری که قبل
پسر باید ته ریش داشته باشه پوستش برنزه باشه موهاشم کوتاه باشه پیرهن مردوونه بپووشه بو ادکلنش همه جارو برداره آستینشو تا آرنج بزنه بالا ابروهاش رو بر نداره دماغش عملی نباشه قدش هم انقد بلندتر از دووس دخترش باشه که وقتی دختره میخواد بووسش کنه بره روو نوک ِ پنجه ! مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : - می خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید : - نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت : - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید و گفت : - من متاسفم به جهت این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت : - مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت : - نگران نباش پسرم . تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی . چون تو پسر او نیستی . . . ! دختر در کتابخانه دانشگاه مشغول کتاب خواندن بود که پسر جواني کنارش اومد و ارام از او پرسيد مي تونم اينجا بشينم ،دختر با صداي بلند گفت :من امشب خونه ات نميام! همه دانشجويان که در کتابخانه بودند با تعجب به پسر نگاه کردند و پسر شرمنده شد ،و رفت گوشه اي نشست و مشغول مطالعه شد .پس از مدتي دختر وسايلش را جمع کرد وقتي داشت از کتاب خانه خارج ميشد رفت و در گوش پسر گفت من روان شناسي خوندم ميدونم کاري کردم خجالت زده بشي پسر بلند داد زد اوه 100 هزار تومن واسه يه شب زياده ،همه دانشجوها با نفرت به دختر نگاه کردند ،پسرک چشمکي زد و گفت منم حقوق مي خونم ميدونم چطور بي گناه رو گناه کار کنم دختری عاشق پسری بود پسر حتی به او نگاهم نمیکرد چراکه دختر چادری بود پسر هر روز دخترای زیبارو سوار ماشین میکرد و به تفریح و گردش میبرد او ماشین گرانبهایی داشت ودختران زیبایی اطراف او بودند دختر عاشق هر روز اشک میریخت وپسر را از دور نظاره میکرد روزی استاد پای تختهنوشت عشق چیست ؟ پسر نوشت پول ودختر اسم پسر مورد علاقه اش را نوشت همه خندیدن پسر از دسته همه اعصبانی شد و اقدام به تلافی نمود زیبا ترین پسر های دانشگاه را پیش دختر فرستاد ولی هیچ فایده ای نداشت هر کاری کرد نتیجه ای نداشت پسر هر روز به فکر بود و با دختری به گردش نمیرفت روزی دختر تنها در دانشگاه قدم میزد پسر صدایش زد دل دختر لرزید وبه سمت عشقش نگاه کرد پسر گفت میخواهم عشق دروغت را نشانم بدهی دختر با قدم های صداقت جلو رفت همان لحظه چادرش را از سرش در اورد وقتی نزدیک پسر شد پسر گفت لازم نیست چادرت را در بیاری تا به حال چشمهایی به این معصومی ندیده بودم همان لحظه دخترک اشک ریخت پسر با همان لحن محکم گفت چادرت را سرت کن نمیخواهم کسی زیبا ترینم را ببیند یه دختر پسری با هم دوست بودن یه روز پسر به دختر میگه بیا خونمون دختر قبول میکنه و به مامانش میگه میرم استخر و میره خونه پسر. پسر بعد از انجام دادن کاراش با دختر به اون میگه اگه به مامانت گفتی میری استخر باید بری حموم دختر قبول میکنه میره حموم و پسر در رو روی دختر قفل میکنه و زنگ میزنه به دوستاش تا بیان وقتی دوستاش میان یکی یکی میرن داخل و کاراشونا با دختر انجام میدن نفر اخر که میره یه ساعت طول میکشه دوستاش درو باز میکنن و میرن داخل میبینن هم دختر هم پسر خودشون رو کشتن و پسر با خون روی اینه نوشته بود بی ناموسا خواهرم بود!!! گفتم میری گفت اره گفتم منم بیام گفت جایی که من میرم جای دو نفره نه سه نفر گفتم بر میگردی فقط خندید اشک توی چشام حلقه زد سرمو انداختم پایین دستشو زیر چونم گزاشت وسرمو بالا اورد گفت میری گفتم اره گفت منم بیام گفتم جایی که من میرم جای یه نفره نه دو نفر گفت بر میگردی گفتم جایی که من میرم راه برگشت نداره من رفتم اونم رفت ولی اون مدت هاست که برگشته وبا اشک چشماش خاک مزارمو شستو شو میده
من عاشق دخترونگی هامم
عاشق این دنیای صورتیم
عاشق دغدغه های دخترونم
ست کردن تاپ و دامنام
گشتن تو صد تا مغازه و خرید از همون اولی
جیغ های بنفش از ته دل توی ترن شهر بازی
چیدن لاکای رنگ و وارنگم
بهم ریختننشون و باز دوباره چیدنشون
دور همی با دخترای فامیل
پچ پچ های در گوشیمونو و یهو بلند خندیدن
حرفهای دخترونه و فحش های پاستوریزه نثار مخاطب خاص کردن
کلکسیون ساختن از رژلبای رنگارنگم
سر گذاشتن روی شونه ی دوستمو های های گریه کردن
لوس شدنام واسه بابایی
قهر کردنام با مامان خانوم
گریه های از ته دل موقع آهنگ گوش دادن یا رمان خوندن
دفاع های با چنگ و دندونم از معصومیت و تنهایی
من دخترونگی هامو با هیچی عوض نمیکنم
نه با تماشای فوتبال از تو ورزشگاه
نه با آزاد بودنا و گشت زدنای نصفه شبا
نه با دغدغه های سیگار کشیدن تو پیاده روهای شهرم
نه با...هیچه, هیچی
دنیای دخترونم رو فقط یه دختر میتونه لمس کنه
کسی که تو را دوست داشته باشد ، با تو میماند
برای داشتنت میجنگـــــ۞ـــــد
اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای مـــ✿ــــیرود
رفت؟ ؟ ؟ به درکــــــــஜــــــــ....! مــــــــــن تکــــــــــــــــرار نمیشوم ولــــــــــــی ... یـــــــــک روزمیـــــــــرسد کـــــــــه ... یک ملافـــــــــــــه ی سفیــــــــــــــــــــد پایان میـــــــــدهد .به مــــــــــــــــــــــن ... به شیطنـــــــــــــــــت هایم... به بازیگـــــــــوشی هایـــــــــم... به خنـــــــــــــده های بلنـــــــــدم... روزی که همـــــــــــــه با دیـــــــــــــدن عکسم بغــــــــــــــض میکنند و میـــــــــــــگویند: دیوانــــــــــــــــــــه دلمان برای شوخــــــــــــــــی هایت تنــــــــــــــــگ شده
درد تموم عاشقا پای كسی نشستنه
این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه
گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
مشكل بی ستاره ها یه كم ستاره چیدنه
ساده ترین بهانشون از هم خبر نداشتنه
چاره فقط نشستن و به پای چشمی سوختنه
چشمای خیس و ابریشون همپای رود كارونه
اما بعدش حتی یادش میره بهت شب بخیر بگه....
.
اولش واسه دیدنت روز شماری میکنه
.
اما بعدش دیگه نه وقت داره نه حوصله...
.
میگذره...
.
روزای خوب و بدتون با هم میگذره
.
به جایی میرسه که میمونه تو دو راهی...
.
دوباره دلش میلرزه اما ایندفعه نه واسه تو... .
نمیدونه پای حرفایی که به تو زده وایسه یا به حرف دلش گوش بده...
.
به هر حال تنهات میزاره میره
.
ولی مطمئن باش یه روزی وقتی تو بغل اون غریبه خوابیده، یاد تو میوفته
.
وقتی دستاشو گرفته یاد دستای تو میوفته....
.
وقتی دلگیره، ناراحته، یاده دلداری تو میوفته
.
مطمئن باش تو رو هیچوقت فراموش نمیکنه
.
چون هیچکس نمیتونه مثل تو دوستش داشته باشه
.
هیچکس تکرار تو نیست...
.
هیچ کس...
دختري بود نابينا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
« اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس **** گاه تو خواهم شد »
***
و چنين شد که آمد آن روزي
که يک نفر پيدا شد
که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
و دختر آسمان را ديد و زمين را
رودخانه ها و درختها را
آدميان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست
***
دلداده به ديدنش آمد
و ياد آورد وعده ديرينش شد :
« بيا و با من عروسي کن
ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »
***
دختر برخود بلرزيد
و به زمزمه با خود گفت :
« اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »
دلداده اش هم نابينا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسري با او نيست
***
دلداده رو به ديگر سو کرد
که دختر اشکهايش را نبيند
و در حالي که از او دور مي شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »
دختره میگه من 2 جام مشروب برای شما میارم
تو یکیش زهر ریختم....
هرکس زنده بمونه اون با من ازدواج میکنه...!
رفیق اولی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم
و رفیقم به عشقش برسه،
رفیق دومی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم
و رفیقم به عشقش برسه.
بعد دختره یه پیک میخوره میگه زهر تو این بود!
میخورم به سلامتی این که رفاقت این دو رفیق به هم نخوره...
دختر :
نه نداشتم !
پسر : چرا ؟
دختر : چون که نمیخوام !
پسر : ولی سکس یه نیازه
...
دختر : واسه من نیست !
پسر : اصلا روشن فکر نیستی !
دختر : اینارو به
خواهرتم گفتی ؟
پسر : نه
دختر : پس خفه شو ...
یک شب وقتی اس ام اس آمد
بدون آن که آنرا باز کند مبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید
صبح وقت مادر پسره
به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله
سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
پسره نوشته بود:(( تصادف کردم با مشکل خودم را
رساندم دم در خانه تان لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت...«خیلی خیلی
دوستت دارم♥
از ازدواجش خیلی هم دوست دختر داشت...بالاخره عاشق شد و ازدواج کرد....بعد خدا بهش
یه دختر داد...
یه روزبهش گفتم که یادته چجوری اشک دختر ها رو در
میاوردی؟؟؟؟؟
حالا خودت هم دختر داری.....نظرت چیه...؟؟؟ تحمل اشکش و
داری؟؟؟
بهم گفت: فقط می تونم بگم پشیمونم و امیدوارم همه اونها که دلشون رو
شکستم منو ببخشن....هیچ پدری طاقت دیدن اشکهای دخترش و نداره.....!!!! آقایون پدر
های آینده... به دختر دار شدنتون خوب فک کنید...زمین گرده
ها...
Power By:
LoxBlog.Com |